جدول جو
جدول جو

معنی سخن پیرای - جستجوی لغت در جدول جو

سخن پیرای
(نَ / نِ کَ دَ / دِ)
آنکه سخن را تهذیب کند. فصیح. شیوا. بلیغ:
در خجالت باشد از طبع سخن پیرای خویش
تا خوش آید یا نیاید شعر او بر شیخ و شاب.
سوزنی.
چیست زرّ و گل به دست الا که خارپای عقل
صید خاری کی شود عقل سخن پیرای من.
خاقانی.
گر بسیط خاک راچون من سخن پیرای هست
اصلم آتش دان و فرعم کفر و پیوندم زنا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا